Tuesday 27 December 2011

كسخُليزم

دلم ميخواد يه كلكسيون براي خودم داشته باشم ولي نميدونم از چي! عطر؟ وسايل هنر؟ پوستراي قديمي؟! هووووووووم دكمه؟ نميدونم! شايدم عروسك چيني؟ يااااااا جعبه سيگار! نميدونم، ولي ميخوام يه چيزي جمع كنم! پول ميخواد اين كارا كه منم تا ٣ روز ديگه حقوق ميگيرم!! لالاي لاااااا،

دارم رو خودم كار ميكنم كه يه تصميميو برا اخرين بار بگيرمو نزنم زيرش!

اين تضادِ دو شخصيته بودن من، داره اذيتم ميكنه!! اااوف!
آقا هوس مستي با شامپاينُ كردم، خيلي خوبه،،
باز دچار اختلالات دروني شدم،
اتاقم تازه داره تميز ميشه، يعني فرض كن! تنبل عمته. من در توانم نيس اتاق تميز كنم، خدا ميدونه چجوري قراره يه روز شوهر كنم...
سه روزه به مامان قول دادم جارو بزنم كه مسلما؟ مثلاما؟مصلما؟ نزدم هنوز.

بايد گواهينامه بگيرم هرچه زودتر.

No comments:

Post a Comment