Wednesday 11 January 2012

زندگي ميره جلو با خوبي و بدياش
اتاقمو رنگ كردمو بايد پشت تختو شلف بخرم.
و يه تيكه ي ديگرو رنگ كنم،
زندگي خوبه ولي يه ذره خسته ام، حداقل اگه كمتر درس ميخونم ميشه گفت الاف نيستمو ميرم سر كار، پارسال اين موقع ته علاف بودم. هميشه نسبت به خرخونا درس نخون بودم و نرمال ولي در عين حال خيلي شيك در ميرفتم، يعني اينكه هميشه تهش به نمره ي خوب يا اون چيزي كه ميخواستم ميرسيدم، ميگن باهوشم، شايد اين تو فيزيك خوبه ولي يه هنر ربطي نداره ، دلم برا فيزيك خوندن تنگ شده!
يهً چند وقتيه ناخونام زود زود ميشكنه، رفتم انواع اقسام ويتامين خريدم.
اگه فردا تو اخبار ديدين لندن ايست بارنت يه يارو ديوانه شده آدم كشته بدونين نزديكه محله ي ما بوده، و اينكه اسيت بارنت و كلا بارنت كه ما
باشيم اصن جاي خلافي نيست، بلكه ام با كلاس ست گويا.
من زنده ام .

No comments:

Post a Comment