Wednesday 15 February 2012

مرد كوچك من ٢

اينجا هرچي حس ميكنمُ بگم كه يهو نتركم.

من به يكي احتياج دارم كه پشتم باشه نه كه ضعيف باشم و لوس، خوشم مياد، من خيلي مستقلم، همه كارام پاي خودمه، ولي اين حس حمايت دلمو يجوري ميكنه،
اها نميتونيم با كوچيكتر از خودم ارتباط عاطفي داشته باشم! نميدونم چرا، نميتونم. اصن نميفهمم دخترا چجوري با يكي
كوچيكتر دوس ميشن تازه حرفشم گوش ميدن.
بعد من كلابايد با يه دندونپزشك عرب دوس شم،خوشم مياد ازشون.

ديگه چي!؟
نميدونم ديگه، نميتونم با يه لجباز باشم، چون خودم لجبازم، كلا اون مريمي نيستم كه يه زماني قربون صدقه ميرفت. مغرورم مغرور.

ولي پدرسگ دماغت خيلي خوب شده.
هرروز خوب تر ميشي.
كفشات، موهات، پالتوت، قدت،

No comments:

Post a Comment